حسین جانم

چند روزی می شد که غرب کشور اطراف کانی مانگا کار می کردیم

دنبال پیکر مطهر شهدای عملیات والفجر چهار بودیم

اواسط سال 71 بود

از دور متوجه پیکر شهیدی داخل یکی از سنگرها شدیم

دویدیم سمت سنگر

ظاهرا همونطور که داخل سنگر نشسته بوده تیر یا ترکش بهش خورده و شهید شده بود

خواستیم بدنش رو جمع کنیم و داخل کیسه بگذاریم

در کمال حیرت دیدیم توی انگشت وسط دست راستش یه انگشتره

از اون جالبتر اینکه تمام بدنش کاملا اسکلت شده بود

ولی انگشتی که انگشتر توی اون بود کاملا سالم و گوشتی مانده بود

همه بچه ها به دورش جمع شدند

خاک های روی عقیق انگشتر رو که پاک کردیم

اشک های همه مون در اومد

روی نگین انگشتر نوشته شده بود: " حسین جانم"


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

فرم ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

انجمن اسلامی دبیرستان پسرانه معارف شهرکرد

بسم الله الرحمن الرحیم

لينک هاي مفيد

اطلاعات سايت

  • پست الکترونيک:
  • مدير سايت:
  • تاريخ امروز: پنجشنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۳۷ ب.ظ
  • قدرت گرفته از بلاگ بيان