شهید گمنام...
طلائیه بودیم. بیل میکانیکی داشت روی زمین کار می کرد که شهید پیدا شد. همراهش یه دفتر قطور اما کوچیک بود ، مثل دفتری که بیشتر مداح ها دارند. برگهای دفتر رو گل گرفته بود. پاکش کردم. باز کردنش زحمت زیادی داشت. صفحه اولش رو که نگاه کردم بالاش نوشته بود:«عمه بیا گمشده پیدا شده!»
راوی:محمد احمدیان
منبع:patak7.blogfa.com
نظرات (۰)